اشک زن دل [♥] را می ســوزاند...
ولــی اشــک مرد...
کــــوه را آبــــــ مـــی کـــــــند .
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
3 | 372 | delvan |
![]() |
0 | 493 | niyoosha |
![]() |
0 | 364 | niyoosha |
![]() |
0 | 382 | niyoosha |
![]() |
0 | 342 | niyoosha |
![]() |
0 | 356 | niyoosha |
![]() |
0 | 337 | yasna |
![]() |
0 | 337 | yasna |
![]() |
0 | 347 | yasna |
![]() |
0 | 343 | yasna |
![]() |
0 | 343 | yasna |
![]() |
0 | 347 | roksana |
اشک زن دل [♥] را می ســوزاند...
ولــی اشــک مرد...
کــــوه را آبــــــ مـــی کـــــــند .
هـدفـم را نـشـانـه گـرفـتـه ام . . .
قـلـــــ[♥]ــــــــب تـو . . .
بـدون هـدف دوسـتـت دارم . . . .
ما زیاران چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن
ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما …
من اگه همین الانم زلزله بیاد
با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده :) )
کاش در اين رمضان لايق ديدار شويم. *** سحري با نظر لطف تو بيدارشويم
---------------اس ام اس ماه رمضان-----------------
به غضنفرميگن پاشو سحره. ميگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ ميزنم
روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما ... دختر
قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است
چند روزه بدجور سرما خوردم
دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو دانشگاه، عزیزم استراحت کن!
منم نرفتم.
هیچی دیگه از صب ساعت 6 دارم کابینتا رو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم
.
.
.
آرزوهای من خیلی بی حیان، چون هیچ کدوم جامه ی عمل نمیپوشن…
خیلی بی ادبن!
.
.
5 صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..
6 صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .
7صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت 12 ظهر کلاس داره!!!!!!!!
8 صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم 18 کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و…
9صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)
10 صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد .
11 صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون 19 تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره .
12 ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … )
1 ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از 1.5 ساعت که قضیه خواستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده .
2 ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!!
3 ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!!
4عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.
5 عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش.
6 عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه.
7 عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.
8 غروب: دختر در حال پیاده شدن از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره.
9 شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)
10شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟!
2شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل.
5 صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره sms داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!!! و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!!!!!!!
سلام و عرض ادب دوباره خدمت همه دوستان عزیز
باز من اومدم با یه ارشیو جدید و بسیار زیبا از متن های ارسالی تو نیمباز
پیشنهاد میکنم این ارشیو رو از دست ندید
خـــطاب بــه اون دخـــتره 13 ســاله!!! کــه استـــاتوس زده:
"خـــیلی ســختــه عــشقــتو در حــالی ببیــنی کــه دســـته یــه دختـــره دیـــگه رو گرفـــته قــدم مــیزنــن......."
مـــا هــم ســنه تـــو بــودیم
...یــه چـــوبــه بـــلند مـــیذاشتیم لای پـــامون
مـــیدویــیدیم مـــیگفــتیم:پــــیتــکو پـــیتــکو..؟؟
!کار از فرهنگ سازی گذشته باید منقرض شیم یه گونه جدید بیاد
… !
بقیه در ادامه مطلب
دانشجوي تازه وارد : هالوي خوش شانس
دانشجويان ساكن خوابگاه : جنگجويان كوهستان
دانشجویان پرسر و صدا : گروه لیانشانپو
دانشجوي پزشكي : به خاطر يك مشت دلار
خانواده دانشجويان : بينوايان
دانشجوي مدل رپي : الو، الو، من جوجوام
انتخاب درس افتاده : زخم كهنه
مراقبين امتحان : سايه عقاب
تقلب : عمليات سري
روز دريافت كارنامه : روز واقعه
اعتراض دانشجو : بايكوت
اعتراض براي كيفيت غذا : مي خواهم زنده بمانم
دانشجوي اخراجي : مردي كه به زانو در آمد
آينده تحصيل كرده : دست فروش
رئيس دانشگاه : مرد نامرئی
استاد راهنما : گمشده
دانشجويي كه تغيير رشته داده : بازنده
سرويس دانشگاه : اتوبوسي بسوي مرگ
كتابخانه دانشگاه : خانه عنكبوتان
ژتون فروشي : آژانس شيشه اي
علت نيافتن بعضي از دانشجويان : رابطه پنهان
التماس براي نمره : اشك كوسه
سوار شدن به اتوبوس : يورش
ترم آخر : بوي خوش زندگي
تصويه حساب : خط پايان
عمر دانشجو : بر باد رفته
مسئول خوابگاه : كاراگاه گجت
ادامه تحصيل تا دكترا : ديدار در استانبول
تعداد صفحات : 3